هاشمي رفسنجاني بزرگترين مشكل نظام!

کد خبر: 39127

محمدرضا ث

يكي از مضرّات و معايب پيشرفت علم و تكنولوژي ، به خصوص در زمينه‌ي ارتباطات و بالاخص در عرصه اينترنت آن است كه هر كس با هر ميزان سطح سواد و معلومات و تنها با داشتن يك دستگاه رايانه و خط تلفن مي‌تواند وارد اين دنياي عظيم و نامتناهي شود و افكار و عقايدش را (درست يا غلط) در سطح وسيع جامعه و بلكه دنيا منتشر كند و با افكار و عقايد ديگران نيز آشنا شود و متأسّفانه در اين ميان هستند افرادي كه به خاطر پايين بودن سطح معلومات و دانش عمومي‌شان ، در دام فكريِ چنين اشخاصي گرفتار مي‌شوند و وقتي به خود مي‌آيند كه ديگر كار از كار گذشته است. يكي از مصاديق سوء اين پيشرفتِ علميِ ناموزون و ناهماهنگ را مي‌توان شكسته شدن ساحت مرجعيّت و روحانيّت ذكر كرد . با نگاهي اجمالي به دهه‌ي اخير مي‌توان شاهد نمونه‌هايي از اين موارد بود . توهين و اهانت به حضرات آيات مصباح يزدي ، صانعي ، جوادي آملي ، هاشمي رفسنجاني و... تنها مواردي است از حجم وسيع اهانت‌ها و هتك حرمت‌ها ، كه شخصي به جرم داشتن يك رويّه و نظر خاصّ فقهي كه طبيعتا نظر و عمل سياسي خاصّي را هم به دنبال دارد، مورد هجوم سيل انتقادات و تخريب‌ها قرار مي‌گيرد . در اين ميان آنچه بيشتر از هر چيز دل هر انقلابي مخلصي را به درد مي‌آورد حجم وسيع اهانت‌ها و نسبت‌هاي ناروايي است كه به جناب آقاي هاشمي داده مي‌شود که پس از انتخاب ایشان به ریاست مجلس خبرگان بر حجم آنها افزوده شد . در يكي از سايت‌هاي خبري، مقاله‌اي در مقايسه آقاي هاشمي رفسنجاني با جناب آقاي ......... ديدم كه در آن از جناب آقاي هاشمي انتقاد شده بود كه چرا بعد از دوران رياست جمهوري مثل ساير كساني كه پس از رحلت امام (رحمه الله) و حتّي پيش از آن، خط و خطوطشان را با نظام و انقلاب جدا كردند و هر كدام به بهانه‌هاي مختلف از جمله كار تحقيقي و پژوهش و تدريس در دانشگاه و غيره و غيره از خدمت به مردم و اين نظام كنار كشيدند ، ايشان هم از قدرت (به تعبير ايشان) كناره گيري نكردند و... ؟؟؟!!! مع الاسف در بسياري از سايت‌هاي خبري امروزي مي‌توان اهانت‌هاي آشكاري از اين قبيل كه در مواردي حتّي به ساحت مراجع معظّم نيز كشيده شده را به خوبي مشاهده كرد . به راستي در جامعه چه مي‌گذرد كه رفتن به كنج عزلت و گوشه‌نشيني ، امتياز محسوب مي‌شود و خدمت به خَلق و ملّت ، رياست‌طلبي و قدرت‌طلبي ؟ (البته شايد از نگاه كساني كه اين روزها با تشکیل حزب و گروه و راه اندازی سایت و ... به تفسير حديث و قرآن و بازگو كردن علائم ظهور مي‌پردازند اين هم خود يكي از علائم ظهور باشد.!) اما يك جمله خطاب به كساني كه سخنان امام راحل عظيم الشأن را حجت شرعي براي خود مي‌دانند : حضرت امام خميني رحمه الله در كشف‌الاسرار مي‌فرمايند : «اينان (دشمنان) تنها چيزي كه براي پيشرفت مقاصد مسموم خود مقدّم بر هرچيز مي‌دانند ، آن است كه با ياوه‌سرايي و دروغ‌پردازي و تهمت و افترا به علماء ، دست توده‌ي (مردم) را از (دامن) آنها كوتاه كنند و آنها را پيش مردم خوار و كوچك جلوه دهند و از نفوذ روحانيِ آنها با هر جانفشاني كه هست بكاهند تا ميدان تاخت و تاز براي آنها باز شود ... به شهادت تواريخ معتبر از بعد از رحلت پيغمبر صلّي الله عليه و آله و سلّم ، تا امروز تنها كسي كه دين مردم را نگاه داشته ... همين علماء بوده‌اند.» علاّمه شعراني رضوان الله تعالي عليه هم مي‌فرمايند : «... اگر يكي از علماء را ببيني كه بر كلام ديگري انگشتي نهد و خرده گيرد ، براي آن است كه حقيقت را بيش از همه چيز دوست دارد و اگر كسي سهوي يا خطائي كرده كه بايد بر كلامش نكته گرفت براي آن است كه معصوم نبوده ....» مقام معظم رهبری مدظله العالی هم در دیدار با اعضای محترم مجلس خبرگان با درایت خاص خود جواب تمام تهمتها و نسبتهای ناروا به مجلس خبرگان و جناب آقای هاشمی را اینگونه بیان می دارند :مجلس خبرگان اصولاً نمى تواند عرصه دعوا و جنگ قدرت باشد اما برخى رسانه هاى بد اخلاق داخلى در يكى دو ماه اخير با تبليغات دروغ دشمنان همراهى كردند كه به آنها اخطار مى كنم به حريم مجلس خبرگان نزديك نشوند و اينگونه بازى ها را در مباحث و مسائل ديگر دنبال كنند. شاید این تعبیر تند و اخطار جدی آقا (که کمتر در مسائل داخلی شاهد به کار بردن چنین تعبیرهایی از سوی ایشان هستیم ) را بتوان جدی ترین زنگ بیدارباش برای کسانی ذکر کرد که هنوز از خواب غفلت بیدار نشده اند . با اين تفاسير آيا اين قبيل نوشتن‌ها و قلم‌زدن‌ها و تفسيرهاي غلط و انحرافي آب به آسياب دشمن ريختن نيست ؟ آيا سزاوار است كه دوّمين استوانه‌ي سياسي كشور را اين‌گونه بي‌رحمانه نقد و ترور شخصيّت كنيم ؟ آيا نظير همين تخريب‌ها درخصوص امثال شهيد بهشتي و طالقاني و... نبود؟ آيا نبودند افرادي كه پس از شهادت شهيد بهشتي گريبان مي‌دريدند و راه توبه در پيش گرفتند كه چرا ندانسته و نفهميده و بعضاً هم دانسته و مغرضانه به شخصيّتي مانند ايشان چنين تهمت‌هايي را روا داشتند ؟ آيا هاشمي رفسنجاني هم بايد سرنوشتي همانند شهيد بهشتي پيدا كند تا همه به خود آييم ؟ آيا اين همان هاشمي‌اي نيست كه رهبر انقلاب آن را ذخيره‌ي انقلاب ناميدند و فرمودند : «هيچ‌كس براي من هاشمي نمي‌شود؟» آيا همه‌ي مسائل و مشكلات خارجي و داخلي را در سايت‌ها و رسانه‌هاي نوشتاري و گفتاري و ديداري‌‌مان حلّ كرده‌ايم و تنها مشكل پيش رو ترور شخصيّت آقاي هاشمي است كه اگر آن را به انجام نرسانيم بايد در پيشگاه خداي متعال جوابگو باشيم؟ آيا با كنار گذاشتن امثال هاشمي و مصباح يزدي و جوادي آملي و... ديگر چيزي براي اين نظام و انقلاب باقي مي‌ماند ؟ آيا دخول و خلود در جهنّم ، واجبي عيني است كه هر كدام از ما به هر بهايي از جمله تهمت و نسبت ناروا و ريختن آبروي مؤمن و ... حاضريم موجبات آن را فراهم كنيم؟ جالب اين جاست كه تمام منتقدين اين بزرگان از جمله منتقدين آقاي هاشمي ، مبناي نقد و تخريب خود را حدسيّات و فرضيّات و اضغاث احلام قرار مي‌دهند و هيچ كدام حجّتي روشن و قابل عرضه در پشگاه خداي متعال و ملّت، ندارند . به راستي چرا معدود افرادی كه ادّعاي پيروي از ولايت مطلقه را دارند ، آن هم در سال اتّحاد ملّي چنين حرف‌ها و نوشته‌هاي دشمن شاد كني را مي‌زنند و مي‌نويسند؟ آیا این نوشتنها و گفتنها همسویی با بیگانگان و دشمنان این ملک و ملت نیست؟ چنان چه خبرگزارى آمريكايى آسوشيتدپرس، ساعتى بعد از انتخاب رئيس مجلس خبرگان، طى گزارشى می گوید:انتخاب هاشمى رفسنجانى نظر غرب را تامين كرده است!!!!!! در آخر ، كلام خود را با گفتاري نوراني از امام رضا عليه السلام به پايان مي‌برم كه : عَنِ الرِّضَا عَنْ آبَائِهِ عليهم السلام قَالَ : قَالَ النَّبِيُّ صلّي الله عليه و آله و سلّم: أَسْرَعُ الذُّنُوبِ عُقُوبَةً كُفْرَانُ النِّعْمَةِ عقوبت كفران نعمت ، سريع‌تر از همه گناهان ، دامن انسان را مي‌گيرد. (وسائل‏الشيعة،ج 16 ،ص312 ) بياييم به جاي كفران نعم الهي كه لا تعد و لا تحصي است از جمله داشتن رهبري عادل و فرزانه، خدمتگذاراني دلسوز و مردمي ، كشوري آباد و مستقل، مردمي بيدار و در صحنه و... شكر نعمتهاي الهي را به جاي آوريم . آيا هاشمي رفسنجاني حقیقتا از چهره‌هاي ماندگار و بلكه درخشان اين نظام نيست؟ بعد نوشت : آنچه ذكر شد به معناي نبود نقص و كاستي در سياست‌هاي جناب آقاي هاشمي رفسنجاني نيست . طبعاً سياست‌هاي ايشان هم همچون سايرين، بنا بر گفته متخصصين و كارشناسان منصف ، داراي نقص و كاستي‌هايي است ، امّا ناديده گرفتن شخصيّتي با اين عظمت و زير پا گذاشتن تمام اين خدمات و ارزش‌ها به بهانه‌هاي واهي ، ظلمي است عظيم و گناهي است نابخشودني.
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت