از روزی که محمود احمدی نژاد روی کار آمده است بخت با او یاری کرده تا اگر بخواهد و بتواند ، نام خود را به عنوان یک رئیس جمهور موفق در تاریخ ایران زمین ماندگار کند . نفت هر روز گران و گران تر شده است و امروز صحبت از نفت 100 دلاری است . قیمتی که به گفته محمد علی ابطحی معاون رئیس جمهور سابق ایران ، کسی در خواب هم نمی دید . همه قوا و نهادهای قدرت جمهوری اسلامی پشتیبان و حامی او هستند . از شورای نگهبان و مجلس هفتم گرفته تا سازمان تبلیغات اسلامی ، ائمه جمعه ، صدا و سیما ، روزنامه های حکومتی ، بسیج ، سپاه ، نیروی انتظامی و ... همه و همه حامی محمود احمدی نژاد و دولت او هستند . کار خوبی هم می کنند که از دولت حاکم حمایت می کنند و درستش هم همین است . حال سوال این است که مگر یک رئیس جمهور به چه ابزاری نیازمند است تا در تحقق وعده هایش موفق باشد ؟ خزانه انباشته از دلار و هماهنگی اجزای قدرت مهمترین عوامل توفیق یک دولت هستند . اما چرا مشکلی از مشکلات مردم حل نشد و روز به روز بر تعداد فقیران کشور افزوده شد . وزیر رفاه همین دولت گفته است که هفت و نیم درصد بر آمار کسانی که دچار فقر مطلق هستند افزوده شده است و این یعنی اینکه
میلیونها ایرانی شب را گرسنه می خوابند و اگر هم بخواهند لقمه ای نوش جان کنند ، نان و ماست میل می کنند . همین چند روز پیش که رئیس جمهور و دولتمردانش به خراسان جنوبی رفته بودند ، هزاران هموطن برای حل مشکلات معیشتی خود صف ایستاده بودند که شاید رئیس جمهور دستور پرداخت مبلغی وام یا کمک بلاعوض دهد و مشکلاتشان را حل کند . اما جناب رئیس جمهور تنها فرصت دیدار با 100 نفر را پیدا کردند . در دوره قبلی سفرهای استانی بیش از 9 میلیون ایرانی به محمود احمدی نژاد نامه نوشتند تا بگویند : « آقای رئیس جمهور ! کمک » تا بگویند : « آقای رئیس جمهور ! می خواهیم زنده بمانیم » بارها نوشتیم و گفتیم که با این سفرها و نامه جمع کردنها دردی از مردم دوا نمی شود . مردم ایران با این همه ثروت مادی و معنوی و با این همه نیروی با استعداد انسانی نیاز به صدقه کسی ندارند . باید حقشان را داد و حقشان این است که دولت ، بسترهای لازم برای فعالیت سالم اقتصادی را برای آنان فراهم کند . این مردم اگر بسترهای لازم فراهم باشد و ساختار اقتصادی و اداری کشور اصلاح گردد نیازی به این صف ایستادنها و صدقه گرفتن ها ندارند . اما این حق مردم ایران نیست که چنین محتاج
باشند و گاهی نداری و فقر خود را فریاد کنند. با همه این تذکرات کسی به این حرفها توجهی نکرد و گفتند که ما روزنامه نگاران دنبال کودتای خزنده رسانه ای هستیم . هیچگاه هم مدرکی برای ادعاهایشان نیاوردند . با وجود همه این کم لطفی ها گفتیم بالاخره اینها روی کار هستند و باید چهار سال دولت را اداره کند ، پس ما هم کمکش می کنیم . دیدیم از صرفه جویی حرف می زنند و پایشان را در یک کفش کرده اند که الا و لابد تنها راه حل مشکل مردم جمع کردن نامه از آنان و دادن سفارشنامه به آنها است . گفتیم باز هم کمکتان می کنیم . در همین روزنامه مردم سالاری برای کمک به دولت و صرفه جویی در بیت المال و البته کمک به حل مشکلات مردم ، ستونی راه انداختیم تحت عنوان « الو... آقای رئیس جمهور !» در این مدت تعداد زیادی پیامک و پیغام و کامنت و فکس دریافت کردیم . همان روزهای اول ، جوانی از میانه آذرابیجان پیامک داد که به دلیل گرفتار شدن خانواده اش در دام نزول و ربا ، به 15 میلیون وام نیاز دارد و در غیر اینصورت حاضر است چشمانش را بفروشد تا خانواده فلک زده اش را از فلاکت نجات دهد و پدر سکته کرده اش را خوشحال کند . تیتر یک روزنامه کردیم که به چشم رئیس
جمهور و یا مدیران دفترش بخورد و اقدامی کنند . اما دریغ از یک تماس . دیروز نامه یک زن بی پناه را منتشر کردیم که صاحب خانه اش جوابش کرده و آواره شده اما دریغ از یک تماس خشک و خالی و حتی یک ابراز همدردی . حالا من از آقای رئیس جمهور سوال دارم . تا به حال پیش خودم می گفتم : « پسر بنشین و چهار سال سکوت کن و از این همشهری ات انتقاد نکن » می گفتم « شاید بنده خدا واقعاً از این سفرها قصد تبلیغات ندارد و می خواهد به چهار تا محتاج فلک زده کمک کند . » می گفتم :« درست است که این سفرها پر هزینه است اما شاید فعلاً چاره ای جز این برای کمک به این مردم نباشد » اما حالا... . امروز وقتی که می بینم با پول خودمان داریم نامه ها و مشکلات مردم را جمع می کنیم و رایگان در اختیار شما می گذاریم ، اما شما سکوت می کنید و دفترتان هم هیچ اقدامی نمی کند ، واقعاً دچار تردید شده ام و البته دیگر با خودم کلنجار نمی روم . وجدانم کاملاً راحت است که انتقاد از دولت شما کار خوبی بوده و حقوق روزنامه نگاری ام از شیر مادر حلال تر بوده است . اما نگرانم آقای رئیس جمهور . برای قضاوتی که تاریخ درباره شما و دولت شما خواهد کرد نگرانم .
دیدگاه تان را بنویسید