«فتح سنگر به سنگر»؛ راهبردی که دیگر جواب نمیدهد
تنها با یک نگاه به تاریخ جمهوری اسلامی ایران می توان فهمید که همواره پس از پیروزی یک جناح، سهمخواهیها و اختلافات فردی، زمینه شکست در انتخابات بعدی را فراهم ساخته است. اصلاح طلبان اگر تنها نگاهی به دورانی که خود بر مسند قدرت بوده اند بیندازند متوجه می شوند که تک صدایی، نپذیرفتن نقد و محق دانستن خود، لطمات جبران ناپذیری را بر بدنه این جناح وارد کرده است.
سرویس سیاسی «فردا» : پس از روی کار آمدن روحانی و جایگزین شدن مسجد جامعی به جای چمران در شورای شهر چند هفته ای است برخی از طرفداران اصلاحات صحبت از پروژه ای به نام «فتح سنگر به سنگر» می کنند. هر چند این پروژه در برخی موارد خاص جواب نداد اما تلاش آنها پس از این ناکامی ها سبب عزل زودهنگام فرهاد دانشجو از دانشگاه آزاد اسلامی شد. تغییراتی که به گفته مسئولان این دانشگاه به دلیل سوء مدیریت نبود، بلکه براساس بسط همسویی با دیدگاه حاکم و یکدست شدن است! این استراتژی در گذشته نیز مسبوق به سابقه بوده و توسط برخی از تندروهای اصلاحطلب پس از دوم خرداد 76 نیز مطرح شده بود. پس از پیروزی اصلاحطلبان در آن سال و پیروزی دوسال بعد در مجلس ششم و سپس شوراها، آنها به این نتیجه رسیدند که میتوانند نهادهای دیگر را نیز فتح کنند و این یعنی رقیب را از دولت بیرون کنند تفکری که در پایان حذف شدن از حاکمیت را در پی داشت. اما اینکه چرا اکنون پس از گذشت 16 سال اصلاح طلبان باز به این نتیجه رسیده اند که می توانند تمامی سنگر ها را یک به یک فتح کنند، جای بسی تعجب دارد.. مگر
در دوران خاتمی، همه نهادهای انتخابی در اختیار اصلاحطلبانی که ظاهراً دموکراسی خواهتر از حسن روحانی به نظر می رسیدند، قرار نگرفت؟ آیا نتیجه آنگونه که اصلاح طلبان در نظر داشتند رقم خورد یا نه؟ فتح سنگر به سنگر در حال حاضر یعنی خالی کردن نهادهای انتخابی نظام از اصولگرایان. اما باید دید آیا حسن روحانی با چنین گرایشی وارد میدان انتخابات ریاست جمهوری شده است؟حقیقت آن است که در انتخابات 24 خرداد کسی به ریاست جمهوری رسیده که شعارش را اعتدال گرایی قرار داده و قائل به حذف نیروهای کارآمد هر دو جناح از صحنه سیاسی کشور نیست. مطرح شدن پروژه "فتح سنگر به سنگر" نشان میدهد که قائلان این تز، پیام انتخابات 24 خرداد را نگرفتهاند و گرنه می دانستند یکدست شدن حاکمیت در ایران آنچنان که در گذشته نیز شاهد آن بوده ایم به نفع هیچ کس نیست. تنها با یک نگاه به تاریخ جمهوری اسلامی ایران می توان فهمید که همواره پس از پیروزی یک جناح، سهمخواهیها و اختلافات فردی، زمینه شکست در انتخابات بعدی را فراهم ساخته است. اصلاح طلبان اگر تنها نگاهی به دورانی که خود بر مسند قدرت بوده اند بیندازند متوجه می شوند که تک صدایی، نپذیرفتن نقد و محق
دانستن خود، لطمات جبران ناپذیری را بر بدنه این جناح وارد کرده است. به واقع باید گفت در جهان امروز جایی برای تفکر حذفی وجود ندارد. یکدست شدن حاکمیت، حذف نیروهای کارآمد هر دو جناح، نشنیدن صدای مخالف و انباشت انتقادات سبب نارضایتی مردم از عملکرد جناح حاکم شده و در نهایت چرخش قدرت را به همراه خواهد داشت. اصلاح طلبان نیز باید از گذشته درس گرفته و به فکر فتح سنگرهای دیگر و یکدست کردن حاکمیت نباشند که در صورت انجام این امر قطعاً خود متضرر خواهند شد.
دیدگاه تان را بنویسید